-
عید امسال پر از بوی گل یاس شده است
و پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است
همه ی دشت گواهند که با بوی بهار
عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است
چینش سفره امسال تفاوت دارد
سین هر سفره ، سلامی است که بر یاس شده است
روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده
سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است
ابر ،در هیات یک مستمِع مداحی است
بس که می گرید و دل نازک و حساس شده است
جان گل های جهان پیشکش یاسی که
زخمی سیلی باد و ستم داس شده است ... مریم سقلاطونی
2-
دلیلی هست اگر بی تاب و گریان کسی هستم
که من عمری ست در این خانه مهمان کسی هستم
برای گریه می میرم، به پای گریه می سوزم
که شمع روضه ی شام غریبان کسی هستم
در این قحطی کبوتر می شود گاهی نم اشکی
به گریه سایه بان بیت الاحزان کسی هستم
مریضی دارد این خانه، بهار امسال پاییز است
پریشان حال داغ برگ ریزان کسی هستم
کسی این جا دعا خوانده: خدایا، جان زهرا را...
کنار بستری حیرانِ طفلان کسی هستم
بیا ای عید! اما شادی من را نخواهی دید
مریضی دارد این خانه، پریشان کسی هستم ... سید علی رکن الدین
3-
--بند اول--
مه در محاق رفت و دل آسمان گرفت
خورشید تیره گشت و زمین و زمان گرفت
ناموس حق چو گشت شهید از جفای خصم
دربارگاه قدس دل عرشیان گرفت
برقی زد و ز تركش پیر فلك جهید
تیر غمی كه سینه ما را نشان گرفت
دانی چه شد چرا كه به هم ریخت روزگار
دانی چرا ز غم دل صاحب زمان گرفت
دانی چه سوگواری و اندوه و ماتمی
شور و نشاط و سرخوشی شیعیان گرفت
ز آن لطمهای كه بر رخ خیر النساء زدند
آتش ز غصه بر جگر مرتضی زدند
---بند دوم---
عیدی برای مردم صاحب عزا نماند
جز خون دل به ساغر اهل ولا نماند
از آتشی كه بر در بیت الشرف زدند
جز اشك غم به دیده خونبار ما نماند
از ضرب در چو پهلوی زهرا شكسته شد
بر شیعیان به غیر غم و ابتلا نماند
از آتشی كه كرد بپا غاصب فدك
غیر از نفاق و كینه نشانی بجا نماند
زان لطمهای كه بر رخ خیر النساء زدند
آتش ز غصه بر جگر مرتضی زدند
---بند سوم--
جن و ملك ز ماتم زهرا گریستند
كر و بیان عالم بالا گریستند
از خنجری كه دشمن حق زد به نخل دین
یاران زخم خورده چو مولا گریستند
وقتی خبر رسید كه محسن شهید شد
زین درد و داغ اهل تولا گریستند
آتش ز داغ بر دل اهل ولا فتاد
تا اهل بیت زین غم عظما گریستند
زان لطمهای كه بر رخ خیر النساء زدند
آتش ز غصه بر جگر مرتضی زدند ...
سید محمد حسن صفوی پور(قیصر اصفهانی)
عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست
جابه جای خطه ایران زمین
زین مصیبت خیمه ماتم به پاست
در عزای زهره زهرا بتول
هر کجا رو میکنی ماتمسراست
عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست
شیعیان رخت عزا در بر کنید
از سرشک دیده دامنتر کنید
پا به پای مهدی صاحب زمان
نالهای جانکاه از دل سر کنید
بر عزاداران بود عشرت حرام
خون به جای باده در ساغر کنید
عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست
با عزا توام شده نوروز ما
خیزد از دل نالهی جانسوز ما
در غم زهرای اطهر این زمان
تیره همچون شام گشته روز ما
جای آن دارد که خاکستر شود
عالمی از آه عالم سوز ما
عید ما امسال توام با عزاست
فاطمیه موسم شور و نواست
... قیصر اصفهانی
از عید و از بھار با ما سخن مگو
از باغ و لاله زار با ما سخن مگو
اي دل به سوگ او جز ناله سر مکن
جز درد و حال زار با ما سخن مگو
لبخند دلنشین، باشد حرام ما
در سوگ فاطمه خون شد به کام ما
تا فاطمیه با نوروز شد قرین
دلھاي شیعیان از غصه شد حزین
بانک عزا عزا آید به گوش جان
خیزد شرار غم از آه آتشین
لبخند دلنشین، باشد حرام ما
در سوگ فاطمه خون شد به کام ما
زد لشکر خزان راه بھار عشق
ماتمسرا شده شھر و دیار عشق
اي دیده گریه کن بر دشت لاله گون
اي ابر غم ببار خون بر مزار عشق
لبخند دلنشین، باشد حرام ما
در سوگ فاطمه خون شد به کام ما
چون شد که فر و دین گردیده غمفزا
چون شد که شھر ما گردیده غمسرا
ھان فاطمیه است اي دیده خون ببار
ھر کس حسینی است گرید در این عزا
لبخند دلنشین، باشد حرام ما
در سوگ فاطمه خون شد به کام ما
... قیصر اصفھانی
هر بهاری كه خزان غارت گلها میكرد
ناله از سوز جگر بلبل شیدا میكرد
این حكایت به مثل گفتم و دیدم كه درست
با دل زار علی رابطه پیدا میكرد
همسرش فاطمه آن نوگل بوستان رسول
كز حیا فخر به صد مریم عذرا میكرد
شد چنان عرصه بر او تنگ كه از شدت درد
مرگ خود ز خداوند تقاضا میكرد
بود در بستر بیماری و با حال نژند
بهر دیدار علی دیده ز هم وا میكرد
اشك در دیده او آینه بندان میگشت
وندر آن آینه صد گونه تماشا میكرد
در هیاهوی ستم از نفس افتاد دریغ
آنكه خود با نفسش كار مسیحا میكرد
جرمش این بود بهین دخت رسول مدنی
كه حمایت ز علی همسر و مولا میكرد
كنج بیت الحزن از فرقت مادر همه شب
تا سحر زینب غمدیده خدایا میكرد
آنچه با قلب علی كرد ندانم به خدا
نالههایی كه اثر در دل خارا میكرد
یاد میآمدش از رنگ كبود گل یاس
هر زمانی كه نظر بر رخ زهرا میكرد
علی آن دفتر پر خاطره فاطمه را
با نم اشك ورق میزد و امضاء میكرد
خاك شد مدفن آن طایر قدسی كه مدام
سیر در كنگره عرش معلا میكرد
وای قیصر اگرش بغض گلوگیر نبود
دامن از اشك در این واقعه دریا میكرد
سید محمد حسن صفوی پور(قیصر اصفهانی)
4-
قرار به دل ندارد زمین ، چه نوروزی؟
فلک زناله و آهش غمین ، چه نوروزی؟
سپیدی رخ پردون که نیلگون گردید
به حزن قلب رسول امین ، چه نوروزی؟
رسید لطمه باغبان به بازوی یاسی
فغان ز اندٌه حبل متین چه نوروزی؟ ...
شاعر ناشناس
5-
عيد جديدي آمد و آغاز سالي ست
آقاي من! امسال هم جاي تو خالي ست
وقتي که لب ميخندد و دل غرق آه است
يعني که بي تو عيدهاي ما خيالي ست
ما غائبيم از محضرت که روسياهيم
آثار با خورشيد پيوستن زلالي ست
چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک
اوقات ما از ياد تو اما چه خالي ست!
ماه رُخت را در شب گيسو مپوشان
در شام هجران بيگمان صبح وصالي ست
دل هاي بيدار و ... جهاني چشم در راه
در انتظارت جمعه هاي ما سؤالي ست
این روزها در کوچه های فاطمیه
سهم تو و چشمان تو آشفته حالی ست
چشم انتظارت مانده چشمان کبودی
برگرد، با تو شوکت مولي الموالي ست
... یوسف رحیمی
6-
نوروز ما مثل شب تار است یاران
چشم بهار از گریه خونبار است یاران
جایی كه اشك مرتضی از دیده جاریست
گل هم به پیش چشم ما خار است یاران
تبریك در ماه غم زهرا حرام است
مهدی از این تبریك بیزار است یاران
بی معرفت باشم اگر تبریك گویم
وقتی كه پیغمبر عزادار است یاران
تبریك چون گویم كه دخت مصطفی را
خون جگر جاری به رخسار است یاران
راه گلستان را به روی خود ببندید
زهرا میان درب و دیوار است یاران
زهراست ما را مادر و باید بدانیم
مادر به ما، در حشر غمخوار است یاران
بلبل شده در بوستان همناله باگل
زیرا كه در گلزار، گلزارست یاران
ما چون خریدار غم زهرا نباشیم
زهرا غم ما را خریدار است یاران
روزی كه از فرزند مادر میگریزد
زهرا برای دوستان یار است یاران
دریایی از خون جاری از چشم تر ماست
نوروز نه، روز عزای مادر ماست ...
غلامرضا سازگار (میثم)
7-
با گفتن " ربنا..." دلم میگیرد
با "حی علی العزا" دلم میگیرد
تنها نه که فاطمیه ای مادر من
هرهفته دوشنبه ها دلم میگیرد
*
هم سنگ صبور حیدری حق داری
هم دل نگران دختری حق داری
با دست شکسته شانه برداشته ای...
سخت است ولی تو مادری حق داری
*
بیچاره حسن که از درون می گرید
بر ملحفه های لاله گون می گرید
ای وای حسن وای حسن وای حسن
با دیدن درب خانه خون می گرید
*
خوردی به زمین و من عزادار شدم
با دیدن سینه ی تو بیمار شدم
با هق هق گریه های خود خوابم برد
با خس خس سینه ی تو بیدار شدم
*
نه گواه غم زهرای علی هاله ی اوست
بلکه پیراهن او گلشن آلاله ی اوست
در و دیوار و غلاف و لگد و میخ در و...
...بی کسی های علی آلت قتاله ی اوست
*
امروزه فقط جنگ کلام است به قرآن
نوروز هوس های عوام است به قرآن
شیرینی و آجیل و لباس نو مگیرید
در فاطمیه عید حرام است به قرآن
... علیرضا خاکساری
مومنان هشیار باشید عید امسال ابتر است
هرچه باشد فاطمیه روضه خوانی بهتر است
گریه و سینه زنی و بیرق و بزم عزا...
شیعیان امسال سال مادر است
*
فاطمیه شور و شادی از نگاهم دور شد
با "سیاهی" ، " سال" نو دیباچه ای از نور شد
"سینه" و "سنجاق سر" ، "سیلی" "سحر" "سوزجگر"
هفت سین واژه های روضه هایم جور شد
*
فاطمیه فاطمه دنبال ماست
هفت سین اشک و ناله مال ماست
قرمز مایل به نیلی کری
باخبر باشید رنگ سال ماست
*
ما طرز تفکر شهیدان داریم
سر در خط رهبران ایمان داریم
از ما برسانید به آتش بازان
ما رسم و رسوم "خیمه سوزان" داریم
*
ما کوری چشم دشمنان پیروزیم
حاشا که به فکر عیدی نوروزیم
ما را به رسوم قدما کاری نیست
ما در غم عمه جان خود میسوزیم
*
"ابر" یم به آسمان خود حساسیم
"خاک" یم به سایبان خود حساسیم
ما شیعه ی حیدریم و غیرت داریم
بر چـادر مـادران خود حساسیم
*
دیگر میان معرکه ها گم نمیشویم
آری شریک شادی مردم نمیشویم
هرشب برای مادرمان گریه میکنیم
ما بی خیال کوچه و هیزم نمیشویم
*
مادرم زار و حزین...یا الله
تا که افتاد زمین...یا الله
ناله زد فضه بیا که پسرم...
وای من سقط جنین...یا الله
*
دیدم که سگی طعنه به دریا میزد
آتش به حریم امن مولا میزد
با بی ادبی - خدای من - در کوچه
ناموس علی مرتضی را میزد
... علیرضا خاکساری
8-
امشب ردیف شد غزلم با نمیشود
یا میشود تمام كنم یا نمیشود
عید است و در چمن خبری از نشاط نیست
یعنی بهار گل ز گلش وا نمیشود
عید است و ابرهای جهان گریه میكنند
عالم برای فاطمه پروانه میشود
زخمیست داغ فاطمه بر سینهی علی
زخمی كه هیچ گاه مداوا نمیشود
تنها نه هستی علی از دست رفته است
هستی بدون فاطمه معنا نمیشود
لا خیر بعد فاطمه هم بیحساب نیست
یعنی كسی برای تو زهرا نمیشود
تقویم عمر یاس تو هجده بهار داشت
این راز مبهمیست كه افشا نمیشود
این گنج تا قیام قیامت نهفته است
این قبر گوهریست كه پیدا نمیشود
باور كنید حكم گذرنامه بهشت
الا به دست فاطمه امضاء نمیشود
دوزخ كنار میكشد از نام پاك او
آتش حریف دختر طاها نمیشود
امیدوار، روز قیامت به دست كیست
چشمی كه در عزای تو دریا نمیشود
برگرد یاس پرپر گلخانهی رسول
در سینهی علی غم تو جا نمیشود
امشب سپیده سر زد و روشن نشد چراغ
از گوشه بقیع علی پا نمیشود
... عباس شاهزیدی (خروش اصفهانی)
9-
دلم گرفته خدایا، چگونه عید بگیرم؟
رسیده ماتم زهرا، چگونه عید بگیرم؟
به یاد ماتم مادر، شکسته شد دل مهدي
در این مصیبت عظمی، چگونه عید بگیرم؟
عزیز جان پیمبر، انیس و مونس حیدر
شدي فسرده ز غمها، چگونه عید بگیرم؟
زدند آتش کین بر در سراي تو دو نان
تو سوختی ز غم آنجا، چگونه عید بگیرم؟
شدي شهیده و بعد از تو دشمنان تو گفتند
علیست بیکس و تنها، چگونه عید بگیرم؟
حسن ز غصه پریشان، حسین غمزده گریان
به ناله زینب کبري، چگونه عید بگیرم؟
... محمد حسن زاده
دل مرا ز غم ای شیعیان بهاری نیست
مرا ز غصه كنون با بهار كاری نیست
بپا شده است به عالم عزای دخت نبی
كه شیعه را به دل از این عزا قراری نیست
شكستن در و آن حرمت حریم رسول
به یادم آمد و بر اشكم اختیاری نیست
همیشه در همه جا حضرت علی میگفت
مرا چو فاطمه یاری و غمگساری نیست
چو دیدهی حسنین و علی و زینب، آه
برای دخت نبی چشم اشكباری نیست
چگونه عید بگیرم كنون كه چون مهدی
ز داغ فاطمه محزون و سوگواری نیست
لباس مشكی خود را به تن كن ای راضی
كه از تو غیر عزا داری انتظاری نیست
...محمد حسن زاده (راضی اصفهانی)
10-
در این بهار كه با فاطمیه گشته قرین
نسیم و سبزه و گل سوگوار فاطمهاند
فقط نه یاس لباس كبود كرده به تن
كه لالههای جهان داغدار فاطمهاند
كبوتران حرم سر به زیر پر، خاموش
چو بلبلان چمن غمگسار فاطمهاند
به قطره قطره شبنم چو بنگری بینی
كه شاخه شاخهی گل اشكبار فاطمهاند
ز جان و دل همهی شیعیان به شورو نوا
بیاد رنج و غم بیشمار فاطمهاند
سخا سعادت عالم نصیب آنهاییست
كه عاشق علی و دو ستار فاطمهاند
... سخا
11-
شیعیان عید آمد و این عید توام با عزاست
فاطمیه آمد و در هر كجا غوغا به پاست
از برای شیعیان امسال هرگز عید نیست
چون عزای دختر خیر البشر، خیر النساست
ای عزاداران عزای فاطمه بر پا كنید
مهدی صاحب زمان در این عزا صاحب عزاست
فاطمیه همزمان گردید با فصل بهار
جای تبریك و تحیت تسلیت گفتن بجاست
جای رخت شادمانی رخت غم بر تن كنید
بزم شادی و طرب بر پا نمودن نابجاست
مادر سادات را كشتند از راه ستم
سر به سر عالم از این جور و جفا ماتمسراست
ای فریور هر كسی در راه حق كوشش كند
اجر و مزد او به روز حشر در نزد خداست
... محمد علی فریور
12-
به پاس حرمت زهرا شما در این نوروز
كنید مجلس ماتم به پا در این نوروز
به محض پاس شعایر كنید از دل و جان
سخن ز عید و بهاران رها در این نوروز
به تن كنید و به گردن چو ما بیاویزید
لباس ماتم و شال عزا در این نوروز
سخن ز عشرت و شادی مگوی و محزون باش
برای حضرت خیر النسا در این نوروز
مگر كه نیست مدینه ز داغ لاله غمین
گذر به دشت و دمنها چرا در این نوروز؟
برای آن ستمی كز جفا به فاطمه شد
بنال تا كه توانی دلا در این نوروز
ز شور ساز مخالف از آن حجازیها
بدل به نغمه غم شد نوا در این نوروز
ببار ابر بهاران و سیل جاری كن
به سان دیده مولای ما در این نوروز
لب از طراوت و شادی ببند ای آذین
زبان واژه به مویه گشا در این نوروز
... سید مرتضی منصوری(آذین اصفهانی)
13-
چگونه عید بگیرم به فصل ماتم تو
به صحن سینه به پا گشته خیمۀ غم تو
چگونه عید بگیرم اگر چه نوروز است
میان هجمۀ اندوه و درد و ماتم تو
جهان نشسته به سوگ و مَلَک گرفته عزا
در این مصیبت عظما، ز داغ اعظم تو
صدای گریۀ مهدی صلا زند بر خلق
نه فاطمیه، که باشد مه مُحّرم تو
نمک به زخم دل تو نمی زنم هرگز
خدا کند که همیشه شویم مرهم تو
کسی که حُرمت داغ تو را نگه دارد
چشد زُلال محّبت ز آب زمزم تو
خدا کند که دلم عاقبت به خیر شود
به بزم سوگ و عزایت، به زیر پرچم تو
بلند قامت عصمت، تو سر فرازم کن
که سر فراز شده دین، ز قامت خم تو
دوباره حسّ غریبی بود «وفائی»را
هماره اشک فشاند به عمر مبهم تو
... سید هاشم وفایی
14-
بهارِ خانه ی ما رفت و باغ مان پژمرد
گلِ همیشه بهاری که ناگهان پژمرد
همان که وقت سحر ربّنا به دل می کاشت؛
همین که گفت زِ جان «صاحب الزّمان»، پژمرد
همان که وقت اذان، می رسید و گل می داد؛
شنید «أشْهَدُ أن لا...» به گوشِ جان، پژمرد
طلوع خانه ی ما بود و در غروبی رفت
و بذر نور که پاشید و... باغبان پژمرد
کویر ساکت ما را که پُر هیاهو کرد
به روی تخت، قناری، ترانه خوان پژمرد
و آرزوی شهادت همیشه با او بود
و شمعْ آب شد و خاموش و... شمعدان پژمرد
بهار آمد و او رفت و فاطمیّه رسید
دوباره کوچه... لگد... درد... آسمان پژمرد
... فاطمه دبیری
15-
عید آمد و دلھا پر از شور و نوا شد
توأم نواي شادي ما با عزا شد
اي وا مصیبت زھراي اطھر
گشته شھید از جور ستمگر
عید آمده است و شیعیان با دیده تَر
گشته عزادار از غم زھراي اطھر
زار و پریشان میزنند از غصه بر سر
در کوي و برزن محفل ماتم بپاشد
اي وا مصیبت زھراي اطھر
گشته شھید از جور ستمگر
شد فاطمیه ھمزمان با عید نوروز
سوزد دل اھل ولا زان داغ جانسوز
داد از جفاي ملحدان آتش افروز
ز آنان به فرزند پیمبر این جفا شد
اي وا مصیبت زھراي اطھر
گشته شھید از جور ستمگر
عیدست و دل با ماتم و مِحَنت قرین است
ھر دل در اینجا از غم زھرا حزین است
آري پیام شیعه بر عالم چنین است
گرید که مظلوم از جھان خیرالنساء شد
اي وا مصیبت زھراي اطھر
گشته شھید از جور ستمگر
از بھر زھرا شیعیان زاري نمایید
خون جگر در ماتمش جاري نمایید
از داغ جانسوزش عزاداري نمایید
زھرا شھید از کینه قوم دغا شد
اي وا مصیبت زھراي اطھر
گشته شھید از جور ستمگر
... ناظر نائینی
دلا بنال كه غم با نشاط توام شد
عزای حضرت زهرا و عید با هم شد
نوای شادی اهل ولا در این نوروز
ز داغ دخت پیمبر بدل به ماتم شد
ز سوگ حضرت صدیقه كار ما این عید
كشیدن از دل خود آه و خوردن غم شد
ز داغ فاطمه نوروز شیعیان علی
در این بهار، غمانگیز چون محرم شد
فغان كه دامن دلهای زار غمزدگان
در این مصیبت عظمی ز اشك چون یم شد
گریست ساقی كوثر ز داغ همسر خویش
روان ز دیده او اشك همچو زمزم شد
نخواست شادی نوروز را چو ناظر دید
نشاط عید و غم آن شهیده توام شد
... سید محمود مرتضوی نایینی (ناظر)
16-
دوباره دیدهام از اشك رشك زمزم شد
دوباره سوختن در مرا مجسم شد
دوباره خاك عزا بر سر دو عالم شد
«دلا بنال كه غم با نشاط توام شد»
«عزای حضرت زهرا و عید با هم شد»
شدیم با غم و درد آشنا در این نوروز
و گشتهایم به غم مبتلا در این نوروز
به جای عیش عزا شد به پا در این نوروز
«نوای شادی اهل ولا در این نوروز»
«ز داغ دخت پیمبر بدل به ماتم شد»
چه گویم از چه علی و لی ز غصه خمید
چه گویم این كه به زهرا ز دشمنان چه رسید
برای شیعه چه نوروزی و چه عید سعید
«ز سوگ حضرت صدیقه كار ما این عید»
«كشیدن از دل خود آه و خوردن غم شد»
برفت مهر درخشان آسمان علی
برفت از غم زهرا ز تن توان علی
گداخت آتش این داغ جسم و جان علی
«ز داغ فاطمه نوروز شیعیان علی»
«در این بهار، غمانگیز چون محرم شد»
ز دست داد علی ولی چو یاور خویش
به خاك تیره نهان كرد تا كه گوهر خویش
ندید همسر خود را چو در برابر خویش
«گریست ساقی كوثر ز داغ همسر خویش»
«روان ز دیده او اشك همچو زمزم شد»
فغان و آه خزان شد بهار غمزدگان
كه گشت تیره چو شب روزگار غمزدگان
نبود و نیست به جز گریه كار غمزدگان
«فغان كه دامن دلهای زار غمزدگان»
«در این مصیبت عظمی ز اشك چون یم شد»
ز سوز سینه در این غم چو (بزرگر) نالید
به گریه گفت در این سال نیست عید، سعید
برای شیعه مولا علی نباشد عید
«نخواست شادی نوروز را چو ناظر دید»
«نشاط عید و غم آن شهیده توام شد
... علی وحید دستگردی (بزرگر)
17-
مرا به خانه ی زهرای مهربان ببرید
به خاکبوسی آن قبر بی نشان ببرید
اگر نشانی شهر مدینه را بلدید
کبوتر دل ما را به آشیان ببرید
کجاست آن در آتش گرفته؟ تا که مرا
برای جامه دریدن به سوی آن ببرید
مرا اگر شوم از دست بر نگردانید
به روی دست بگیرید و بی امان ببرید
کجاست آن جگر شرحه شرحه؟ تا که مرا
به سوی سنگ مزارش کشان کشان ببرید
مرا که مهر بقیع است در دلم ، چه شود
اگر به جانب آن چار کهکشان ببرید
نه اشتیاق به گل دارم و نه میل بهار
مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید
کسی صدای مرا در زمین نمی شنود
فرشته ها! سخنم را به آسمان ببرید
... افشین اعلاء
18-
نوروز جم كه باده به جام و سبوی ماست
بلبل به نغمه بر سر گل نوحهگر چراست
در چشم غنچه اشك و ز غم لاله سینه چاك
از سوز داغ نالهی مولا كه بیصداست
گر چه بهار فصل غدیر خم و جم است
اما خزان نور دل ختم انبیاست
زهرا شبی ز داغ پدر دیده بر نبست
حیران مدینه بار دگر در غم و عزاست
دست عدو گلی ز گلستان جان گرفت
در باغ دل عزای گل و غنچهاش به پاست
یكسو حسن به گریه و سوی دگر حسین
زینب به ناله همدم گلها و لاله هاست
توام چو شد بهار و خزان در مدار چرخ
گویا محرمی دگر و شام نینواست
چنگی دگر به چنگ و به دف پنجهای مزن
جن و ملك به ماتم و عالم عزا سراست
شایق به جای جامه اطلس سیه بپوش
ایام فاطمیه كه صاحب عزا خداست
... حسن احمدی (شایق)
19-
رسید عید و به جای نشاط آمد غم
عزا و عیش و در این نو بهار شد مدغم
به جای جامه نو شیعیان به بر كردند
در این طلیعهی نوروز جامهی ماتم
رسید همره ایام فاطمیه بهار
به چشم فاطمیون غمفزاست این موسم
تمام اهل ولا میكشند ناله ز دل
ز داغ نور دو چشم پیمبر خاتم
سزد كه از ره اخلاص همچو ابر بهار
برای فاطمه گریند مردم عالم
بهار آمد امینی ولی نشد دل شاد
برای آنكه نشاط است با عزا توام
... اسدالله امینی
20-
عید نوروز آمد و دل ماتمی دیگر گرفت
ماتمی از بهر كفو حیدر صفدر گرفت
شد مقارن عید نوروز و عزای فاطمه
زین تقارن جامعه نیلی جهان در بر گرفت
گر چه دارد احترام این عید در نزد همه
باید اكنون ماتم فرزند پیغمبر گرفت
فاطمیون را نباشد شادمانی این بهار
چون كه داغ فاطمه آفاق سر تا سر گرفت
بر در بیت الشرف چون دشمنان آتش زدند
از شرار آن دل اهل ولا آذر گرفت
هم حسین و هم حسن گشتند گریان و پریش
دست چون دیدند بر پهلوی خود مادر گرفت
تهنیت نه، تسلیت گویید برهم شیعیان
ز آنكه عالم را غم صدیقه اطهر گرفت
گر چه عبدیعبد عید نوروز است و وقت شادیست
این زمان باید عزای عصمت داور گرفت
... نوروز علی عبد الهی رهنانی (عبدی)
21-
آی مردم، عشق میدانید چیست
مرد راه عشق، میدانید كیست
آی مردم، مرد را معنا كنید
مرد صاحب درد را پیدا كنید
آی مردم، غم چه معنا میدهد
عشق در اینجا چه فتوا میدهد
غربت و غم چیست در فرهنگ درد؟
می نماید، از چه رو همرنگ درد؟
غربت و غم، گویی از یك مایهاند
آفتاب عشق را همسایهاند
غم اگر چون كوه شد، جایش كجاست
در كدامین سینه درد آشناست؟
گر چه میدانید از من بشنوید
پاسخی از لفظ روشن بشنوید
نی، غلط گفتم كه لفظ اینجا كم است
پیش آن دریای معنا، یك نم است
لفظ اگر، دریاست، كم میآورد
عقل هم، كی ره به جایی میبرد
حرف و گفت و صوت را برهم زنید
تا كه بی این هر سه، زان غم دم زنید
عشق اگر یك دم نهد پا در میان
سر افراز آیم، برون زین امتحان
باده نابم دهد مستم كند
نیست چون گشتم ز خود، هستم كند
تا در آن حال از غمش چون دم ز نم
می توانم، شعله در عالم زنم
كیست او، كاین روزها، دلخسته است؟
پسش زهرای دلش، بنشسته است؟
كیست در آن خانه در سوخته؟
چشم در چشمان عشقش دوخته؟
اشك او آرام میآید فرود؟
كیست آن مرد غم آن تنها ترین؟
كیست او، كاین روزها در بستر است؟
و آن گلی كاین روزها میپژمرد؟
یا علی ما جمله محزون توایم
چشم را از اشك پر نم میكنیم
خیس میریزد، بر آن روی كبود؟
از فراق یار خود شیداترین؟
پیكرش، مجروح دیوار و در است؟
بهر آن تنهاترین، غم میخورد؟
در جنون عشق، مجنون توایم
لختی از بار غمت كم میكنیم
از تو غفلت كردن از خود غافلیست
با غمت، سر بردن اما خوشدلیست
در غمت ما نو بهار گریهایم
چشمه چشمه بیقرار گریهایم
یا علی تا غربتت ما را ببر
تا به مظلومیتت ما را ببر
برق مهرت زد كه خاكستر شدیم
زیر باران نگاهتتر شدیم
دل، ترا دادیم و غم صاحب شدیم
از رموز عشق، پر مطلب شدیم
از جنون آباد عشقت سر زدیم
سر برون از لاك بال و پر زدیم
شوق تو، در ما سلیمانی كند
روح ما را، عشق در مانی كند
در غمت ما را شریك خود بدان
در كنار بستر زهرا بمان
آمدیمت تا تسلایت دهیم
دل تسلا، بهر زهرایت دهیم
آمدیمت تا رواق خانهات
با دلی در عاشقی، دیوانهات
بغض داریم و شبیه دق شدیم
چون ترا، ما از ازل عاشق شدیم
سینه ما را در آنجا كاشتند
عشق، پاشیدند و غم برداشتند
با تو چون بودیم، بالایی شدیم
لافتی گفتیم و الایی شدیم
پیش پایت چك چك اشك غمیم
زخم غربت داری و ما مرهمیم
در غم تو، عید را بگذاشتیم
بیرق سرخ و سیاه افراشتیم
ما كه ایْن الفاطمیون توایم
عید را امسال دلخون توایم
سفرههای هفت سین را تا زدیم
بر رسوم امسال پشت پا زدیم
یا علی ما عید را شیون كنیم
رخت ماتم جای شادی تن كنیم
عیش را در این عزا سر میبریم
پای یاس خانهات غم میخوریم
عید را امسال میجوشیم ما
جای شربت، بغض مینوشیم ما
نیست بر لبهای ما لبخند عیش
عید ما بوی محرم میدهد
نیستیم امسال ما پابند عیش
قلب ما را یك نفر دم میدهد
هر طرف گلبانك ماتم میزنیم
شهر را رنگ محرم میزنیم
كوچهها یكسر سیه پوشت شوند
بلبلان ناله همدوشت شوند
نسترنها با تو شیون میكنند
خاك بر سر، سرو و سوسن میكنند
در غمت اسب عزا را زین كنیم
تكیه را با نوحهها، آذین كنیم
ما به زیر با راین غم، تا شدیم
چون تو، بیزهرا، تك و تنها شدیم
در گلو، افغان ما گل میكند
بغض ما فریاد بلبل میكند
بر مسیح گریههای بیشمار
مریم دلهای ما شد باردار
یا علی، ما چون تو گرم نالهایم
جانگداز هجر، هجده سالهایم
سینه را رنگ شقایق میزنیم
سرخ مینالیم و هق هق میزنیم
غمگسار بیكسیهای توایم
خون دل از دلواپسیهای توایم
گوش ما را یا علی چون چاه گیر
با شكوه راز خود همراه گیر
یا علی با ما بگو اسرار را
ماجرای آن در و دیوار را
از چه میخ در حكایت میكند؟
از كدام آتش شكایت میكند؟
قامت خم گشته را تفسیر چیست؟
با طنابی بستن یك شیر چیست؟
ماجرای چادر خاكی بگو
زان قساوتها و هتاكی بگو
ماجرای نامه و رد فدك
كوچه و سیلی، لگد كوب و كتك
گر چه زین غمها، ز پا افتادهایم
با تو در تشییع یاس آمادهایم
دوش میگیریم، نعش لاله را
می بریم از خانه، هجده ساله را
... محمد قدسی
22-
غمفزا نوروز ما شد در عزای فاطمه
شیعیان هستند گریان از برای فاطمه
جشن عیدی نیست بر پا ای محبان علی
چون مصادف گشته نوروز و عزای فاطمه
محفل عیشی نمیگردد بپا امسال عید
چون كه راضی نیست زین شادی خدای فاطمه
شیعیان را جامه نو نیست برتن روز عید
چون سیه پوشند از غم بچههای فاطمه
ای كه میخواهی بیارایی سرای خویش را
كن به چشم دل نظر سوی سرای فاطمه
رسم دیدار بزرگان را چو میآری بجا
توامانش ساز با ذكر رثای فاطمه
ثابت نایینی این اشعار غمگین را سرود
تا شود نوروز او غرق عزای فاطمه
... مرتضی قلی اعرابی نایینی (ثابت)
23-
دوباره موسم نوروز و ماه ماتم شد
مه شهادت دخت رسول خاتم شد
خزان گلشن پیغمبر خدا برسید
اگر چه باغ و چمن در بهار خرم شد
فراز خانهی خود بیرق عزا بزنید
چه جای عید كه هنگام غصه و غم شد
به جای تهنیت عید تسلیت گویید
برای امت ما گوییا محرم شد
به تن لباس عزا جای رخت نو پوشید
زنید ناله كه ایام حزن و ماتم شد
پس از رسول خدا گریه كار زهرا بود
برای فاطمه اسباب غم فراهم شد
زدند آتش كین بر در سرای علی
همین مقدمهی كار ابن ملجم شد
اگر كه آتش و مسمار و تازیانه نبود
به سوز سینهی زهرا بگو چه مرهم شد
ز بعد فاطمه مولا به كنج تنهایی
چنان گریست كه باران گریهاش یم شد
برای ساقی كوثر علی در آن غوغا
سكوت تلخ بر احقاق حق مقدم شد
علی غریب چنان شد در آن غریبستان
كه بهر راز دلش چاه آب محرم شد
بقا خموش كه از این مصیبت عظمی
زمین شكسته دل و پشت آسمان خم شد
... سید علی اصغر هاشمی (بقا)
24-
به غم توام بود امسال نوروز
دچار غم بود امسال نوروز
قرین با فرودین شد فاطمیه
مه ماتم بود امسال نوروز
سراغ از عید یا شادی نگیرید
به غم مدغم بود امسال نوروز
به جای حرف شادی در مجالس
سخن از غم بود امسال نوروز
زمین در ناله باشد زین مصیبت
زمان مبهم بود امسال نوروز
چگونه گل به خنده وا كند لب
گه ماتم بود امسال نوروز
ز چشم آسمان خون گر ببارد
مسلم كم بود امسال نوروز
تو گویی شور عاشورای دیگر
در این عالم بود امسال نوروز
به ماتمخانه زهرا دو چشمم
قرین یم بود امسال نوروز
فدك، آتش، شكستن، درد پهلو
همه با هم بود امسال نوروز
علی گریان زهرا هست و جبریل
به او همدم بود امسال نوروز
مرا (قادر) به مولا عهد و پیمان
بسی محكم بود امسال نوروز
من از زهرایم و زهرا شعارم
همینم دم بود امسال نوروز
... قاسم قادری زفرهای (قادر)
25-
بر عذار سبزه و گل گردی از ماتم نشست
شد پریشان باغ و بلبل زین الم در غم نشست
خون به جای اشك میبارد ز چشم آسمان
لالهآسا از تب غم داغ دارد بوستان
شعله جای نور از خورشید میریزد به خاك
غنچه از تاب و تب حسرت گریبان كرده چاك
تا صبا بر چهرهی گل گرد ماتم ریخته
روح سر سبز بهاران را به غم آمیخته
شد ز سوگ حضرت زهرا جهان ماتمسرا
شد بهار آفرینش در تب غم مبتلا
زین مصیبت آمد ابر آسمانها در خروش
شد چمن از شبنم غم در سحر آیینه پوش
شد نه تنها چرخ گریان در رثای فاطمه
هر افق دریای خون شد در عزای فاطمه
مرتضی تنها نشد از این مصیبت داغدار
خلق عالم سوگوارند از برای فاطمه
اشك غم از دیده جاری كرد با حالی نزار
هر مصیبت دیدهی ی درد آشنای فاطمه
راضیه مرضیه بر او صادق آمد از خدا
چون رضای دوست آمد در رضای فاطمه
اسوهی عصمت به نسوان باشد او در هر زمان
مرحبا بر جان پاك با صفای فاطمه
آسمان بگشای راهی بر روان عاشقم
تا به حق ملحق شود بیپرده جان عاشقم
اشك غم شد مانع تحریر من بیاختیار
زین مصیبت دیگر از كف دادهام صبر و قرار
چون ندارم قدرت تفسیر كامل در بیان
می سپارم شرح آن را بر مراد عاشقان
... شادروان حسن كاظمی مرادی (مراد)
26-
شیعیان عید آمده، آغاز شد سالی دِگر
می دهم از هفت سینِ سفره ی زهرا خبر
سین اوّل، سینِ سُفره، سُفره ای ازجنس غم
در کنارش مادری بنشسته چون با قدِّ خَم
سین دوم، در میانِ کوچه ها، سیلی شده
رنگِ رُخـــــــسارِگُلِ مولا علی نیلی شده
سین سوم، ساقه ای بشکسته با دستِ تَبر
باغبان تنهای تنــــها، غنچه هایش، دیده تَر
سین چارم، سوخته از کینه باب جبـــــــرئیل
پس چرا گلشن نشد این بار، آتش بر خلیل؟
سین پنجم، سینه ای مجروح و پُر دَرد و حزین
سین شش، پشتِ در و دیوار شد سِقطِ جنین
سین هفتم، گشته، فرقِ بینِ مسمار و خَدَنگ
سینه، سرنیزه، سه شعبه، ساربان، سر، سیب و سنگ
... بهلول حبیبی زنجانی
27-
رسیده عید و دلها شاد و خرم
همه در فکر دیدارند با هم
همه آماده اند سفره بچینند
به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سین را
ولی توام شده با داغ زهرا
بود سین نخستین ، سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را
که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
از این ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم اینست
سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششم سین مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزیز از سین آخر
بود آن سینه ی مجروح مادر ... ؟
28-
بی دلبرتان عید صفایی دارد؟
بی یاورتان عید صفایی دارد؟
یک لحظه تصور کنُ انگه گله کن
بی مادرتان عید صفایی دارد؟
انقدر زجر کشیدم که دگر پیرشدم
دگر از اهل مدینه بخدا سیرشدم
نه فقط سیلی ودیوارودروسقط جنین(یا الله)
بلکه بعد پدرم یکسره تحقیرشدم
... اسماعیل درویشی شانی
رباعی
29-
عید نوروز است اما مادر ما بستریست
اصل تاریخ تشیع فاطمیه محوریست
یا محول حال مادر .... زینبت را شاد کن
صحنه را تحویل کن یارب که زینب مادریست
30-
بر دشمن و دوست، اعتبارش پیداست
در سینۀ عاشقان مزارش پیداست
نوروز سر سفرۀ زهرا هستیم
سالی که نکوست از بهارش پیداست
... محمود مربوبی
31-
در دو عالم جلال ما زهراست
رمز تغییر حال ما زهراست
عید با فاطمیه می آید
ذکر تحویل سال ما زهراست
... ولی الله کلامی زنجانی
32-
در صحن دل شیعه دوباره غوغاست
آوای دل اهل ولا یا زهراست
نوروز برای ما ندارد معنا
وقتی که عزای فاطمیه بر پاست
33-
گرچه یثرب خود نشد هرگز به کام فاطمه
نه فلک سرگشته اند آری زجام فاطمه
عید ما امسال چون با فاطمیه توام است
سال ما تحویل گردیده به نام فاطمه
... نادر بابایی
34-
با نام تو هر کسی که لب باز کند
در هر سخنی که گوید اعجاز کند
خوشبخت کسی که سال خود را، زهرا
با گریه ی بر غم تو آغاز کند
... سیدمجتبی شجاع
35-
امسال بھار غرق ماتم باشد
نوروز به فاطمیّه توأم باشد
کِی شاد دل شیعه شود از نوروز
وقتی که دل علی پر از غم باشد
... محمد علی فریور
36-
سرگشتگان ماتم عظما نظر كنيد
هر فاطمي دل شده را با خبر كنيد
امسال بوي سوختن از عيد ميرسد
هنگامه ي عزاست ز غفلت حذر كنيد
... امیر عباسعلی پور
37-
سرفصل بھار روي گلگون داریم
لب تشنه عیشم و دلی خون داریم
الحال ز داغ فاطمه آه و فغان
ما غمزدگان فاطمیّون داریم
... ناظر نائینی
38-
تا خون جگر به جام ما میباشد
شادي و طرب حرام ما میباشد
بر کام دل کسی نمی آید خوش
عیدي که مقارن عزا میباشد
... قیصر اصفھانی
39-
ما دلشدگان حاجت تأیید نداریم
یک ذره در این مسأله تردید نداریم
با آن که شده فصل گل لاله ولیکن
از بھر غم یاس علی عید نداریم
... آذین اصفھانی
چهل! -
پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما . . .
چهل نفر میزدند مادر را
کوچه ی ما پر از اراذل شد
در گذر میزدند مادر را
عده ای با قلاف ، با کینه
انقدر میزدند مادر را
تا که دستش به مرتضی نرسد
بیشتر میزدند مادر را
هر که از ره رسید او را زد
رهگذر میزدند مادر را
مرد جنگی یقین سپر دارد
بی سپر میزدند مادر را
پیش رویم زدند آفا را
پشت سر میزدند مادر را
محمد مهدی نسترن
بسم الله الرحمن الرحیم
به اوضاع جهان بویژه جهان اسلام و بخصوص منطقه خاورمیانه، اوضاع دهشتبار شیعیان در سوریه و عراق و عربستان، عدم تحقق عدالت و برابری جهانی، فراگیری فقر و فلاکت و اعتیاد خانمان سوز در عموم کشورها، زندگی در سایه ناامنی و بی دینی و رواج گسترده جرم و جنایت، گسترش اسفبار علایق و تمایلات جنسی ناسالم، ناپسند و نامشروع و ...
و به اینکه واقعاً جهان امروز به چه چیزی نیاز دارد نیز بیندیشید:
که حتماً دیر یا زود به این نتیجه خواهید رسید که جهان ساخته ی بشر امروز لاجرم به یک انسان کامل، مدیری لایق و مصلحی دلسوز و اندیشمند نیاز دارد تا انسان و انسانیت را از این ورطه ی هولناک، که وی را هر لحظه در باتلاق خودخواهی خود فروتر می برد، نجات بخشد.
و به این نیز بیندیشید که چقدر آرام و آرمانی خواهیم شد اگر به دنیای پس از ظهور این تجلی خداوند، و این تکیه گاه قدرتمند و پشتوانه دلسوز و مهربان راه یابیم.
و در آخر و مهم تر از همه، به مدت 68 ثانیه با توجه کامل به آرزو و حاجت قلبی تان بیندیشید؛ یعنی ظهور امام زمان (ع) را ببینید و آن را از خداوند هستی طلب کنید؛ یعنی 68 ثانیه با تمام تمرکز حواس و نهایت خلوص، بازگشت این انسان شریف و کامل را از خداوند بخواهید و چنان آن را در تمام وجودتان جذب کنید و در تمام کائنات فریاد زنید که گویی ان شاء الله به زودی زود ظهور حضرت حجت، امام عصر (ع) بر زمین محقق خواهد شد.
این قانون جذب است که اگر کسی 17 ثانیه بر روی خواسته ای متمرکز شود کائنات تلاش خود را آغاز می کنند تا خواسته ی او را اجابت نمایند و اگر این مدت به 4 برابر یعنی 68 ثانیه برسد کائنات تمام نیروهای خود را برای برآورده کردن آن خواسته بسیج می کنند. آری، با صرف چند ثانیه تمرکز ناب و خلوص فکر بر روی یک خواسته یا یک سؤال ارتعاشات آن را در خود فعال می کنیم و بلافاصله قانون جاذبه به این فعال سازی واکنش نشان می دهد و هر چه بیشتر روی موضوعی تمرکز کنیم این کار برای ما آسان تر خواهد شد؛ و البته اصول آن نه در مباحث امروز علوم متعددی چون متافیزیک و روانشناسی و خودشناسی، که قرن ها پیش توسط ائمه معصوم (ع) بیان شده است. به عنوان نمونه، به حدیثی در این خصوص اشاره می کنیم که امام صادق (ع) فرمودند:«إذا دَعَوتَ فَظُنَّ أنَّ حاجَتَکَ بالباب» یعنی «چون دعا می کنی چنین گمان نما که حاجتت بر درب خانه است» اصول کافی شیخ کلینی ج 2 ص 473 ح 1
در نگاه اول شاید این 68 ثانیه بسیار کم و ناچیز به نظر برسد؛ 68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه؛ و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد؟! اما حقیقتاً تمرکز تام و مراقبه کامل بر یک موضوع کار ساده ای نیست و حتماً قبل از اجرا، نیاز به تمرین و تکرار دارد. لذا شما بایستی قبل از انجام یک تمرین 68 ثانیه ای چند نکته را در نظر بگیرید:
1- تا جایی که میتوانید سعی کنید حداقل در اوایل، تمرین آن را در مکانی ساکت انجام دهید.
۲- هنگامی که این تمرین را انجام می دهید متوجه خواهید شد که برخلاف ظاهر ساده اش، اصلا کار ساده ای نیست و احتیاج به تمرین زیاد دارد.
۳- برخی خیلی زود به نتیجه می رسند و روی این تمرینات مسلط می شوند و برخی دیرتر؛ و این امر هیچ عیب و ایرادی ندارد.
4- این تمرین به معنی این است که شما ذهنتان را راجع به خواسته ای که دارید کاملا پرورش می دهید (تصویرسازی در ذهن). لذا این فکر باید ملکه ی ذهن شده و ذهن شما باید آن را بپذیرد و به نوعی تبدیل به یک باور قطعی شود.
5-باید آن فکر حس خوبی ایجاد کند؛ وگرنه شما تلاش بیهوده ای انجام داده اید.
۶- مهمترین مسئله بعد از اینکه تمرکز کردید این است که حتما در انتها با شادی و نور تمرکزتان را تمام کنید و سپس کاملا رهایش کنید.
در خصوص طرح «68 ثانیه برای ظهور» برنامه این است که:
ان شاء الله، ما می خواهیم به صورت متحد و همگانی در اولین لحظه سال نو (لحظه تحویل سال 1393) در هر جایی که هستیم، در منزل یا حرم های مطهر، رأس ساعت 20 و 27 دقیقه و 7 ثانیه، به عنوان اولین اندیشه و تفکر، اولین خواسته و حاجت قلبی، اولین فعل و عمل، و اولین گام برای امام عصر (ع) در سال جدید، کاری برای تعجیل در فرج آن امام عزیز انجام دهیم و همراه با همه همرزمان، به مدت 68 ثانیه ظهور امام زمان (ع) را در جانمان بسیار نزدیکتر از آنی که هست احساس کنیم و این را در وجودمان جذب کنیم که ان شاء الله سال جدید سال ظهور شریف امام زمان (ع) باشد.
و از همه عزیزانی که می خواهند در این طرح مهدوی ویژه ی تحویل سال شرکت کنند خواهشمندیم به وب سایت اَلبَیعتُ ِلله مراجعه کنید اولاً اسم شریف شان را در قسمت نظرات سایت اَلبَیعتُ ِلله بنویسند تا در جمع مشتاقان و منتظران مهدی فاطمه (س) ثبت شود و مانند طرح های پیشین (طرح بیعت منتظران با امام زمان (ع)، طرح حلقه های 40 نفره منتظران، و طرح سربازان ثابت قدم) بر همگان آشکار شود که چه تعداد مشتاق و منتظر، تنها در این طرح اولین آرزو و خواسته ی قلبی شان را در سال جدید، ظهور شریف امام عالمیان، حجه ابن الحسن (ع) قرار داده و آن را به تمام هستی اعلام نموده اند و ثانیاً در حد توان و امکان به معرفی این طرح در جامعه مجازی و حقیقی بپردازند و ان شاء الله اجر بی مثالشان را از دستان پرمهر و برکت امام زمان (ع) بردارند
کنار سفره این فاطمیه مهمانیم
هزار فاطمیه رفته و نیامده ای
نگو که باز بدون تو روضه می خوانیم
بیا که در گذر گردباد این دنیا
در انتظار شروع بهار و بارانیم
دیدم شکوفه میل شکوفا شدن نداشت
سبزه ز خاک حوصله پا شدن نداشت
خورشید فاطمیه ز رخ پرده تا گرفت
حتی بهار طاقت زیبا شدن نداشت
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم»
«پروردگارا ! بر محمد و خاندانش درود فرست و رحم بر عجز ما کن , و به حق آنان پناهمان بده و به دادمان برس»
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم».
بارها درود بر محمد و آلش بفرست و بر عجز وناتوانی ما رحم کن وبه حق محمد وآل او به داد ما برس
التماس دعا
از جمله القاب امام عصر (ع) ربیع الأنام (بهار مردمان ) و نَضره الأیّام (سرسبزی دوران) است. با تفکر و اندیشه در این القاب زیبای حضرت، می توان به چند مشخصه ی یک خانواده مهدوی دست یافت:
1. شادابی:
همانطور که فصل بهار، فصلی آکنده از شادابی، طراوات و نشاط برای طبیعت است، لقب زیبای «ربیع الأنام»، به معنای پیام آور شادابی و سرور برای دلهای مردمان است؛ به همین مناسبت یک خانواده ی امام زمانی لازم است با حاکم کردن نام و یاد آن حضرت بر فضای خانه و بهره مندی از برکت انس با ایشان، محیطی سرشار از نشاط، بالندگی و سرور بیافرینند.
2. تعادل و توازن:
یکی از ویژگیهای بارز فصل بهار، برقراری تعادل در هوا و شرایط زیست محیطی است از این رو یک خانواده مهدوی لازم است با تقویت ارتباط با بهار عالم هستی یعنی امام زمان (ع) شرایطی متعادل، متوازن و به دور از هر افراط و تفریطی را در خانه برقرار سازد.
از روایات و ادعیه نقل شده از معصومان(علیهم السلام) برمیآید كه هر شیعه وظیفه دارد پیوسته برای سلامتی امام عصر(عج) خود و رفع هرگونه خطر و آسیب از وجود شریف او دعا كند. در اینجا به نمونههایی از آنها اشاره میكنیم:
1. علامه مجلسی(ره) در بیان اعمال ماه مبارك رمضان مینویسد:
برای آقا دعا کنیم !
از روایات و ادعیه نقل شده از معصومان(علیهم السلام) برمیآید كه هر شیعه وظیفه دارد پیوسته برای سلامتی امام عصر(عج) خود و رفع هرگونه خطر و آسیب از وجود شریف او دعا كند. در اینجا به نمونههایی از آنها اشاره میكنیم:
1. علامه مجلسی(ره) در بیان اعمال ماه مبارك رمضان مینویسد:
«از جمله وظایفی كه در هر شب (ماه رمضان) مقرر شده، این است كه بنده در آغاز هر دعای نیكو و در پایان هر عمل پسندیده، آن كس را كه جانشین خداوند ـ جلّ جلاله ـ در میان بندگان و سرزمینهای او میداند، یاد كند؛ زیرا آن جانشین، عهدهدار همه نیازمندیهای روزهدار است؛ از خوراكی و آشامیدنی او گرفته تا همه آنچه او در نظر دارد؛ یعنی همه اسباب و وسایلی كه در اختیار جانشین پروردگار بزرگ (رب الارباب) است.همچنین هر روزهدار وظیفه دارد آن جانشین خدا را به آنچه شایسته مانند اوست، دعا كند و معتقد باشد كه خداوند ـ جل جلاله ـ و جانشینش بر وی منت گذاشتهاند كه چنین جایگاه و منزلتی را به او بخشیدهاند».1
مجلسی پس از این عبارت، روایتی را از «ابن ابیقره» نقل میكند كه در آن، به نقل از صالحین (ع) چنین آمده است:
«در شب بیست و سوم ماه رمضان، ایستاده و نشسته و در هر حالیكه هستی و همچنین در تمام این ماه و به هر صورت ممكن، بلكه در تمام مدت روزگارت، پس از بزرگداشت نام خدای تعالی و درود و صلوات بر پیامبر و خاندان او بگو:
خداوندا، ولیّ و برپا كننده امرت، محمد، زاده حسن، مهدی را ـ كه برترین درودها و سلامها بر او و پدرانش باد ـ در این ساعت و در همه ساعتها، سرپرست، نگهدار، راهبر، یاور، راهنما و پشتیبان باش تا او را [نه، از سر زور، بلكه] به اختیار [مردم] در زمین جایگاه بخشی و او را در درازا و پهنای زمین بهرهور و كامران سازی». 2
چنانكه در عبارت مرحوم مجلسی نیز آمده بود، دعای ما به امام زمان (عج) در واقع شكرانه نعمت وجود حجت خداست. آن شخصیت بزرگواری كه هر چه داریم از اوست و همه نعمتهای مادی و معنوی عالم به واسطه او به ما ارزانی میشود.
2. امام سجاد(علیه السلام) در بسیاری از دعاها و مناجاتهای خود، دعا به امام و ولی عصر(عج) را مورد توجه قرار داده است و از جمله در دعای روز عرفه از خداوند چنین درخواست میكند:
«بار خدایا، به ولیّ خود الهام كن كه شكر نعمتی را كه به او ارزانی داشتهای به جای آرَد و به ما نیز الهام ده كه شكر نعمت هدایت او را به جای آریم و او را از جانب خود سلطه و توانایی ده و به آسانی راه پیروزی بر او بگشای و به نیرومندترین اركان قدرت خود یاریاش فرمای و پشتش محكم و بازوانش توانا گردان و زیر نظر مراقبت خویش قرار ده و در سایه حفظ خود حفظش كن و به ملایكه خود یاریاش ده و به شكر پیروزمند خود مددش رسان». 3
3. امام رضا (ع) نیز از سالها پیش از تولد نسل چهارم خود با بیانهای متعدد و متفاوت، او را دعا كرده و یاریاش را از خداوند خواسته است. در یكی از این دعاها چنین میخوانیم:
«خداوندا! [امور] بنده و جانشینت را اصلاح كن، آنچنانكه [امور ]پیامبران و رسولانت را اصلاح كردی. او را با فرشتگانت در بر گیر و با روحالقدس از جانب خودت یاری كن. در پشت سر و پیش روی نگهبانانی قرار ده كه او را از بدی در امان دارند. بیم و نگرانی او را به امنیت و آرامش تبدیل كن تا تنها تو را بپرستد و كسی را برای تو شریك نگیرد. هیچیك از آفریدگانت را بر ولیّات مسلط مساز. اجازه جهاد با دشمنان تو و دشمنان خودش را به او عطا كن و مرا از یاران او قرار ده؛ زیرا تو بر همه چیز توانایی».4
با توجه به روایات یاد شده، همه ما وظیفه داریم كه پیوسته به یاد امام زمان خود باشیم و در دعاهای خود هیچگاه دعا برای سلامتی و طول عمر آن حضرت را فراموش نكنیم؛ زیرا این دعا در گام نخست، ادای بخش بسیار ناچیزی از حقوق بیشماری است كه امام عصر (ع) برعهده همه ما دارند و در مرحله بعد، سپاس و ستایشی است به درگاه خداوند متعال كه ما را از نعمت وجود حجت معصوم خود بهرهمند ساخته و آن حضرت را واسطه میان خود و بندگانش قرار داده است.
علاوه بر مطالب یاد شده می توان گفت که دعای ما برای حضرت ولی عصر(عج) به نوعی دعا برای خودمان نیز محسوب می شود چرا که :
(( وقتی شما برای آن بزرگوار دعا می کنید، کشف کنید که ایشان هم شما را دعا می کنند. وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد می فرستید، که بهترین دعا برای این بزرگواران، همین طلب صلاه و رحمت و رضوان الهی برای آنها است، بدانید آنها هم شما را دعا می کنند.
در روایات دیگر، در مورد دوستان است. همین که معروف است، می گویند: دل به دل راه دارد. اگر می خواهید بدانید دوستتان با شما چگونه است، ببینید شما با او چگونه اید. ارواح به هم متصلند. در مورد افراد عادی این معنا هست. لکن در مورد خصوص ائمه (علیهم السلام) خیلی واضح است؛ چون آنها قلبشان آیینه علم الهی است و در آن، همه آنچه در عالم وجود دارد، منعکس می شود. پس وقتی شما به او محبت می ورزید، بدانید که او هم به شما محبت می ورزد؛ یعنی این ارتباط، ارتباط متقابل است. در صلوات مخصوص که مروی از حضرت حجت است، در عصر جمعه چنین آمده است:
اللهم اعطه فی نفسه و ذریته و شیعته و رعیته و خاصته و عامته و عدوه و جمیع اهل الدنیا ما تقر به عینه و تسر به نفسه و بلغه افضل ما امله فی الدنیا و الاخره.
خدایا! به این بزرگوار، به ولی خودت، درباره خودش، درباره اولادش، درباره اصحابش، درباره شیعه اش، درباره دشمنانش، آنچه چشم او را روشن می کند، به او بده! این دعا از بهترین دعاهاست.
اگر آن حضرت را دعا کنید، یقینا آن بزرگوار هم شما را دعا خواهد کرد. (5)))
پینوشتها:
1.محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 94، صص 348 و 349، به نقل از: سید بن طاووس، إقبال الأعمال، ص86 .
2.همان.
3.صحیفه سجادیه، ترجمه: عبدالمحمد آیتی، چاپ چهارم: تهران، سروش، 1380، صص 305و 325 نیایش چهل و هفتم.
4. معجم احادیث الإمام المهدی (ع)، ج 4، ص 171، به نقل از: شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، بیروت، 1411 ق، ص 326.
5. جلسه 401 درس خارج مقام معظم رهبری، 1/12/89
فرآوری: امیر رضا عرب
بخش مهدویت تبیان
دانلود
خالق این کهکشان کیست؟
واسه همه چیز دنبال دلیل و منطق هستیم
اما وقتی به اینجا میرسیم بسنده میکنبم به
شانس و تصادفی بودن وقایع
فتبارک الله احسن الخالقین
میدونی از چی شرمنده میشم؟
از اینکه خدا این جمله رو فقط هنگام خلقت انسان به کار برد
گاهی وقتا یادمون میره کی بودیم و چی بودیم!!فرقی نداره پولدار باشی یا فقیر...عاقل یا نادان...گنهکار یا مقرب درگاه خدا....مهم اینه که لطف خدا شامل حالمون شده ...پس به داشته ها ننازیم و هر لحظه سپاسگزار خدا باشیم و غرور و خودخواهیمون بزاریم کنار
حدیث 2 :
رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
بهترین شما کسی است که به خیرش امیدوار و از شرش در امان باشند
نهج الفصاحه، ح 1526
رسیده عید و دلها شاد و خرم
همه در فکر دیدارند با هم
همه آماده اند سفره بچینند
به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سین را
ولی توام شده با داغ زهرا
بود سین نخستین ، سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را
که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
از این ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم اینست
سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششم سین مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزیز از سین آخر
بود آن سینه ی مجروح مادر ... ؟
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللّـهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظيمِ ، وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ
خدايا اى پروردگار نور بزرگ و پروردگار كرسى بلند
وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَ الاِْنْجيلِ وَ الزَّبُورِ
و پروردگار درياى جوشان ، و فرو فرستنده تورات و انجيل و زبور
وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ
و پروردگار سايه و حرارت آفتاب ، و نازل كننده قرآن بزرگ
وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ وَ الاَْنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ
و پروردگار فرشتگان مقرب و پيمبران و مرسلين
اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجهِک الْكَريمِ
خدايا از تو خواهم به ذات بزرگوارت
وَ بِنُورِ وَ جْهِكَ الْمُنيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَديمِ ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ
و به نور جمال تابانت و فرمانروائى ديرينه ات ، اى زنده اى پاينده
أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ
از تو خواهم بدان نامت كه روشن شد بدان آسمانها و زمينها
وَ بِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَ الاْخِرُونَ
و بدان نامت كه صالح و شايسته گشتند بدان پيشينيان و پسينيان
يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يا حَيّاً حينَ لا حَيَّ
اى زنده پيش از هر موجود، و اى زنده پس از هر موجود زنده و اى زنده در آن هنگام كه زنده اى وجود نداشت
يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ
اي زنده كن مردگان و اى ميراننده زندگان اى زنده اى كه معبودى جز تو نيست
اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِاَمْرِكَ
خدایا برسان به مولاى ما آن امام راهنماى راه يافته و قيام كننده به فرمان تو
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
كه درودهاى خدا بر او و پدران پاكش باد از طرف همه مردان و زنان با ايمان
في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَ مَغارِبِها سَهْلِها وَ جَبَلِها وَ بَرِّها وَ بَحْرِها ،وَ عَنّي وَ عَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ
در شرقهاى زمين و غربهاى آن هموار آن و كوهش ، خشكى آن و دريايش ، و از طرف
من و پدر و مادرم درود هائى
زِنَةَ عَرْشِ اللهِ ، وَ مِدادَ كَلِماتِهِ ، وَ ما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وَ اَحاطَ بِهِ كِتابُهُ
هموزن عرش خدا و شماره كلمات و سخنان او و آنچه را دانشش احصاء كرده و كتاب و
دفترش بدان احاطه دارد
اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَ عَقْداً
خدايا من تازه مى كنم در بامداد اين روز و هر چه زندگى كنم از روزهاى ديگر عهدو پيمان
وَ بَيْعَةً لَهُ في عُنُقي ، لا اَحُولُ عَنْها وَ لا اَزُولُ اَبَداً
عهدو پيمان و بيعتى براى آن حضرت در گردنم كه هرگز از آن سرنه پيچم و دست نكشم هرگز،
اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الذّابّينَ عَنْهُ وَ الْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ
خدايا قرار ده مرا از ياران و كمك كارانش و دفاع كنندگان از او و شتابندگان بسوى او در برآوردن خواسته هايش و انجام دستورات
وَ الْمُمْتَثِلينَ لاَِوامِرِهِ وَ الُْمحامينَ عَنْهُ ، وَ السّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ
و اوامرش و مدافعين از آن حضرت و پيشى گيرندگان بسوى خواسته اش و شهادت يافتگان پيش رويش
اللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً
خدايا اگر حائل شد ميان من و او آن مرگى كه قرار داده اى آن را بر بندگانت حتمى و
فَاَخْرِجْني مِنْ قَبْري ، مُؤْتَزِراً كَفَنى ، شاهِراً سَيْفي ، مُجَرِّداً قَناتي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَ الْبادي
مقرر پس بيرونم آر از گورم ، كفن به خود پيچيده با شميشر آخته ، و نيزه برهنه ، پاسخ گويان به نداى آن خواننده بزرگوار در شهر و باديه
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ
خدايا بنمايان به من آن جمال ارجمند و آن پيشانى نورانى پسنديده را
وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ
و سرمه وصال ديدارش را به يك نگاه به ديده ام بكش
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ
و شتاب كن در ظهورش و آسان گردان خروجش را و وسيع گردان راهش را و مرا به راه او درآور
وَ اَنْفِذْ اَمْرَهُ وَ اشْدُدْ اَزْرَهُ ، وَ اعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ ، وَ اَحْيِ بِهِ عِبادَكَ
و دستورش را نافذ گردان و پشتش را محكم كن ، و آباد گردان خدايا بدست او شهرها و بلادت را ؛ و زنده گردان بوسيله اش بندگانت را
فَاِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ، ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ
زيرا كه تو فرمودى و گفته ات حق است كه فرمودى : آشكار شد تبهكارى در خشكى و
دريا بخاطر كرده هاى مردم
فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَ لِيَّكَ ،وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
پس آشكار كن براى ما خدايا نماينده ات را و فرزند دختر پيامبرت كه همنام رسول تو است
حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ اِلّا مَزَّقَهُ ، وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ
تا دست نيابد به هيچ باطلى جز آنكه از هم بدراند و پابرجا كند حق را و ثابت كند آن را
وَ اجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ ، وَ ناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ
و بگردان آن بزرگوار را خدايا پناهگاه ستمديدگان بندگانت ، و ياور كسى كه جز تو ياورى برايش يافت نشود
وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ ، وَ مُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
و تازه كننده آن احكامى كه از كتاب تو تعطيل مانده و محكم كننده آنچه رسيده از نشانه هاى دين و آئينت و دستورات پيامبرت صلى اللّه عليه و آله
وَ اجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ
و قرارش ده خدايا از آنانكه نگاهش دارى از صولت و حمله زورگويان
اَللّـهُمَّ وَ سُرّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ ، وَ ارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ
خدايا شاد گردان (دل ) پيامبرت محمد صلى اللّه عليه و آله را به ديدارش و هم چنين هم كه در دعوتش از آن حضرت پيروى كرد ، و رحم كن به بيچارگى ما پس از آن حضرت
اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ
اي خدا غم و اندوه دوري آن بزرگوار را به ظهورش از قلوب اين امت برطرف گردان و براي آرامش دل های ما به ظهورش تعجيل فرما
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
اينان ظهورش را دور پندارند ولى ما كه نزديك مى بينيم به مهرت اى مهربانترین مهربانان
سه بار بر ران راست خود بزنید و بگویید:
العَجلَ العَجلَ یا مولایَ یا صاحِبَ الزَّمان
شتاب كن شتاب كن اي مولاي من اي صاحب زمان
دانلود صوتی دعای عهد بانوای فرهمند
ایام سوگواری و عزاداری حضرت فاطمه زهرا(س) روزهای حرمت نهادن به مقام و جایگاه دردانه رسول الله(ص) است.
به گزارش خبرآنلاین، آیت الله مکارم شیرازی به سوال هایی درباره برگزاری مراسم عقد و عروسی، حدود ایام فاطمیه و هم چنین تعبیر سیده النساء العالمین برای حضرت زهرا (س) ، پاسخ گفته است.
متن این پرسش و پاسخ ها را بخوانید.
تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع
سوال: اینکه سه دهه فاطمیه داریم آیا بر اساس سند های شیعی می باشد یا خیر؟ آیا اینکه می گویند دهه فاطمیه 45 روزه ای نداریم چقدر صحت دارد؟ معیار شروع دهه فاطمیه چه زمانی است؟ قبل از شهادت یا بعد از روز شهادت شروع می شود؟
پاسخ: در مورد سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو روایت است یکی اینکه ایشان 75 روز بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) به شهادت رسیدند که می شود 13 جمادی الاول و دیگری اینکه 95 روز بعد از رحلت پیغمبر به شهادت رسیدند که می شود 3 جمادی الثانی و طول این 20 روز را ایام فاطمیه نامیده اند.
حدود ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سوال: احتراماً محدوده دو دهه فاطمیه را بیان فرمایید و همچنین برگزاری مراسم جشن عقد و عروسی و امثال آن در این مدت چگونه است؟
پاسخ: سه روز 13 و 14 و 15 جمادی الاول و سه روز 1و 2 و 3 جمادی الثانی بنابر معمول به «فاطمیه» اختصاص دارد ولی در بین این دو برگزاری مراسم عقد و عروسی (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد.
تعبیر سیده النساء العالمین برای حضرت زهرا (س)
سوال: چرا ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را سیده النساء العالمین میدانیم؟ چرا که در قرآن از او نامی نیامده است در حالیکه در قرآن از حضرت مریم به این عنوان یاد شده است و ما او را منحصر به زمان خودش می دانیم؟
پاسخ: این تعبیر در برخی از روایات آمده است و سوره هل أتی و کوثر در واقع در شأن آن بزرگوار است و همچنین آیه تطهیر و مباهله.
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می فرماید :
چشمت به نامحرم می افتد ؛ اگر خوشت نیاید که مریضی !!!
اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :
یا خَیرَ حَبیب وَ مَحبوب ...
یعنی : خدایا من تو را میخواهم ، اینها چیه ؟ اینها دوست داشتنی نیستند …
به انسان بودنت شک کن اگر مستضعفی دیدی
ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی
به انسان بودنت شک کن اگر چادر به سر داری
ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی
به انسان بودنت شک کن اگر قاری قرآنی
ولی در درک آیاتش دچار شک و تردیدی
به انسان بودنت شک کن اگر گفتی خدا ترسی
ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی
به انسان بودنت شک کن اگر هر ساله در حجی
ولی از حال همنوعت سوالی هم نپرسیدی
به انسان بودنت شک کن اگر مرگ مرا دیدی
ولی قدر سری سوزن ز جای خود نجنبیدی
بسم رب المهدی (عج)
« اینجا ، دور از تو »
اگر چه فاصله ها ، مانع وصل گشتند.
اما هیچ فاصله ای بال دل را نتوانسته بچیند.
ثانیه ، ثانیه و لحظه لحظه در کنارت بودم
و از تلالو چشم های طلایی ات جان گرفتم.
شاید شب تا سحر در صحن و سرایت ،
پیش پای کبوتر هایت اشک و آه نریختم.
اما اینجا تا سپیده ی صبح ،
خواب کبوتر شدن دیدم و پا
به پای کبوترهایت عاشقی کردم .
دلم را گره زده بودم .
اگرچه دست هایم به ضریحت نرسید...
ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت، گویاترین پیام آشنایی.
ای که باب خدایی و واسطه فیض ، دریای رحمتی و بی کران مهر.
مارا دریاب!
ما را دریاب که خوب می دانیم این ماییم که در غفلت به سر می بریم،
در غیبت از خود و مولای عشق وشما حاضر ترین حاضرانید.
این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان ، چون خاری در چشمانمان غلتیده
و مانع دیدار یارمان گشته است.
این ماییم که معرفت شما را کسب نکرده وبدون شناخت ، بانگ عاشقی ویاری سر می دهیم.
غافل از اینکه معرفت شما الفبای عاشقی است وبدون این مهم
پا نهادن در میدان عشق ورزی کاری بس بیهوده است!
این، مائیم که شما را تنها در دعاهای ندبه و فرج
و در آدینه ها که دلهایمان غرق دلتنگی است، یاد می کنیم
ودر عرصه های دیگر زندگی ، در کار و ازدواج و تحصیل و هزاران هزار لحظه
دیگر بدست فراموشی سپرده ایم.
برایمان دعا کن تا از غیبت به در آییم و زنگار غفلت را بزداییم.
برایمان دعا کن تا جام معرفتت را سر کشیم و مضطردر پی ات باشیم.
برایمان دعا کن که تنها شما را الگوی زندگی خویش قرار داده و از هرچه ناپاکی است!
به دور باشیم.
آمین.
“اللهم عجل لولیک الفرج”
مولای من ،
کوچه های شهر بوی غربت گرفته خانه هایمان دیگر توان استقامت ندارند
زمینیان به ستوه آمده اند روزها به بیقراری مبدل شده و زمان ،
خواهان ایستادن است
مولای من ،
دنیا رنگ سیاهی گرفته مولا جان ، جواب قلب خسته ام را چه بدهم؟
به چه زبانی باید درد دلم را با تو بگوییم؟
می دانم که می آیی و من به امید آمدنت با سکوت ،
دست به آسمان خدا بلند میکنم و میگویم :
اللهم عجل لولیک الفرج
: دانلود آلبوم فوق العاده احساسی پویا بیاتی به نام “دور ازتو سال ها ” ویژه امام زمان (عج)
این جمعه ها که ختم به مختار میشود
بدجور دل ، طالب دیدار می شود
ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم
شیعه عزیز است و جز او خوار می شود . . .
.
.
.
وقتی میگیم خدا کند که بیایی
شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .
.
.
.
روی تو را ز چشمه نور آفریده اند / لعل تو از شراب طهور آفریده اند
خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست / آیینه تو را ز بلور آفریده اند
پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش / خورشید را برای ظهور آفریده اند . . .
.
.
.
ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟
شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…
بی تو چه زود میگذرد هفته های ما
.
.
.
منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه
یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه
.
.
.
ما مست علوفه ایم، مردن بهتر / بی برگ و شکوفه ایم، مردن بهتر
از غیبت طولانی تان شد معلوم / ما مردم کوفه ایم، مردن بهتر . . .
.
.
.
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید / عطر ناب گل حضور مى آید
سبز مردى از قبیله عشق / ساده و سبز و صبور مى آید . . .
.
.
.
تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر!
گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . .
.
.
.
به یاد او همه غم ها ز سینه دور شود
دلم به رغم سیاهیش غرق نور شود
همیشه منتظرش بودم ای خدا مپسند
که بعد مردن ما جمعه ی ظهور شود . . .
.
.
.
من برای آمدنت ای تک سوار گل دل را پر پر
قران به سر گرفته فریاد کنان باز نوحه سر می کنم
اشک چشمم اگر کم است برایت دلم را آب میکنم . . .
.
.
.
تا نقش تو هست نقش آیینه ما
بوی خوش گل نشسته در سینه ما
در دیده بهار جاودان می شکفد
با یاد تو ای امید دیرینه ما . . .
.
.
.
یک روز نسیم خوش خبر می آید
بس مژده به هر کوی و گذر می آید
عطر گل عشق در فضا می پیچد
می آیی و انتظار سر می آید . . .
.
.
.
ماندیم به داغ انتظارت، مددی
ما و غم ودرد بی شمارت، مددی
دلخسته از این غمی که در ریشه ماست
در آرزوی فجر بهارت، مددی
.
.
.
ای راحت دل، قرار جانها برگرد
درمان دل شکسته ما، برگرد
ماندیم در انتظار دیدار، ای داد
دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .
.
.
.
دل از ما برد و روی از ما نهان کرد
خدایا با که این بازی توان کرد
تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی
دلبر ما دل ما برد به ما رخ ننمود . . .
.
.
.
عصریست غریب و آسمان دلگیر است
افسوس برای دل سپردن دیر است
هر روز بـهان ه ای گرفتیم و گذشت
عیب از من و توست عشق بی تقصیر است . . .
.
.
.
نگاه کن به قلب من که سرخ از غرور توست
نگاه کن به چشم من، به راه تا عبور توست
نگاه کن به جان من، در انتظار جمعه ای ست
که وعده داده اند و گفته اند ظهور توست . . .
.
.
.
خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه
اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه
دلم برای دیدنش می گیره از من بهونه
ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه . . .
.
.
.
گر پرده زرخ باز نماید مهدی(عج)
از خلق جهان دل برباید مهدی(عج)
ای شیعه چنان منتظر مولــی باش
گویی که همین جمعه بیاید مهدی(عج) . . .
.
.
.
جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟
.
.
.
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد / بیتو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بیتو میگویند تعطیل است کار عشقبازی / عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
تعجیل در فرجش صلوات
.
.
.
یکی ازجمعه ها جان خواهد آمد / به درد عشق درمان خواهد آمد
غبار از خانه های دل بگیرید /که بر این خانه مهمان خواهد آمد . . .
(اللهم عجل لولیک الفرج)
نام کتاب: قبر گمشده
نویسنده: داوود الهامی
حجم: 131 کیلوبایت
فرمت: HTML
منبع:پلارک
امام علی النقی الهادی (علیه السلام) می فرمایند:
تأخیر انداختن توبه غرور است...
ادامه دادن آن تأخیر حیرت است...
امروز و فردا کردن با خدا هلاکت است...
و
اصرار کردن بر گناه ، ایمنی از مکر خداست...
(و از مکر خدا جز زیانکاران ایمن نباشند/اعراف:99)
(تحف العقول-ص 1003)
◆*◆*◆ دلتنگی های منتظران در غروب جمعه ◆*◆*◆
سلام بر مهدی صاحب الزمان(عج الله تعالی ظهوره) ومنتظرانتش
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گريان ماند
دوباره گيسوي نجواي ما پريشان ماند
دوباره زمزمه ي كاسه هاي خالي ما
پس از نيامدنت گوشه ي خيابان ماند
غروب های جمعه وقت طغیان دلتنگی ست
وقت پرپر شدن گلهای سرخ انتظار
وقت خزان شدن بهار امید دیدار
وقت اشگ های غریبانه
و تحمل یک هفته انتظار
به امید وصل یار
میخواهیم بغض های دلتنگی مان را اینجا باز می کنیم
به امید آن روزی که با ظهور و حضور مولامان
دلتنگی ها به پایان برسد و شادمانی
جایگزین انتظار و بغض و اندوه و دلتنگی شود
منبع : پلارک
این هفته هم گذشت تو اما نیامدی
خورشید خانواده ی زهرا نیامدی
از جاده ی همیشه ی چشم انتظارها
ای آخرین مسافردنیا نیامدی
صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم
"آمد غروب،رفت وتوآقا نیامدی"
امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم؟
آقای من ! اگر زد وفردا نیامدی
غیبت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم
تا روبرویمان نشدی ، تا نیامدی!
خوش آمدی به دنیای من!
خوش آمدی به روزهای تنهایی ما که اگر همه عالم هم دور و برمان باشد باز هم تنهاییم ....
مناجات عاشقانه با امام عصر (عج)
با نوای حاج محمد رضا طاهری
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشانست
گفتم مرا غم تو، خوشتر زشادمانی
گفتا که در ره ما،غم نیز شادمانیست!
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آنکه سوخت او را کی ناله یا فغانست
گفتم: فراق تا کی؟ گفتا که: تا توهستی
گفتم: نفس همین است، گفتا سخن همانست!
گفتم که: حاجتی هست، گفتا: بخواه از ما!
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگانست
گفتم: ز(فیض) بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا: نگاه دارش، غمخانهٔ تو، جانست
ملا محسن فیض کاشانی
مراحل خانه تکانی دل و روح ما در نوروز!
ایام نوروز در راه است و همه ما در تدارک خانه تکانی،
دور ریختن وسایل ممکنه و تغییر دکوراسیون .
همه این کارها مربوط به دنیای بیرون است اما دنیای درون چه؟
آیا دل و روح ما به خانه تکانی نیاز ندارد؟
تغییر لازم ندارد؟
منبع: پلارک
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةَ الزهرا(س)
هر دم به ضريح بي نشانت اي ماه
بسته ست دخيل، قلب من با هر آه
عمري ست تپش هاي دلم مي گويد:
«يا فاطمه اشفعي لنا عندالله»
منبع: پلارک
پرسش:
برای اینکه ما انسانهای گناه کار با امام و مولای خود ملاقات کنیم و چهره ی زیبا و نورانی ایشان را رؤیت کنیم چه باید بکنیم. آیا روایات و آیات و دعاهائی در این مورد وارد شده است یا خیر؟
پاسخ کوتاه:
در بین زیارات و ادعیه معتبر دعاهایی وجود دارد که با آنها در خواست زیارت و رؤیت چهره ی زیبای امام زمان (علیه السلام) شده است. در فرازی از دعای عهد می خوانیم :
«اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ ... »
یعنی: پروردگارا چهره زیبا و صورت دلربای حضرت مهدی را به من نشان بده و چشمان مرا با نگاهی به او سرمه بکش (زیبا و روشن کن )...
ولی غیر از دعا دستورالعمل خاصی برای رؤیت حضرت در روایات نیامده است، تنها فرموده اند اگر می خواهید به امام توجه کنید با زیارات مأثوره توجه کنید و آنچه اهمیت دارد تسلیم و اطاعت در برابر امام زمان (علیه السلام) است و این خود می تواند زمینه رؤیت را نیز فراهم کند. و البته خود اشتیاق برای رؤیت امام و عشق به حضرت مطلوب است. برخی علما مثل حضرت آیت الله بهجت در این زمینه توصیه هایی فرموده اند.
پسر اوّل گفت: مادر جون برم جبهه؟
گفت: برو عزيزم...
رفت و والفجر مقدماتي *شهيد* شد.
پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت من هم برم؟
گفت: برو عزيزم...
رفت و خيبر *شهيد* شد.
همسر گفت: حاج خانم، بچه ها رفتند، ما هم بريم تفنگ بچه ها روي زمين نمونه.
گفت: خدا به همرات همسرم.
رفت و کربلاي ۵ *شهيد* شد.
مادر به خدا گفت: همه دنيام رو قبول کردي، خودم هم قبول کن.
رفت و حج خونين *شهيد* شد.
««مادر آسمانی ما»»
مادر حلقه ی وصل آسمانها وزمین است
پای بر زمین و نورش تابیده بر اریکه ی آسمانهاست
مادر ما چشمانش مولد هزازان خورشید است و اینک بالهایش آماده ی پرواز
چه سخت است عطر عاشقی بهشت از خانه ی ما دور می شود
چه سخت است او که ریحانة الرسول است میهمانیش رو به پایان است
چه دردآور است اینکه مادر مهمان چند لحظه ی دیگرمان باشد
چه سخت است جدایی مادر آسمانی تمام زمین
مادرم ای آبروی زمین و هر چه در آن است چه سخت است ماندن بدون تو
چه سخت است پروازی که به بلندای عرش مظلوم و مظلوم است
منبع:پلارک
من از اشکی که میریزد زچشم یار،می ترسم
از آنروزیکه اربابم شود بیمار ،می ترسم
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن منجی درون غار ،می ترسم
رها کن صحبت یعقوب ودوری فرزند من از گرداندن یوسف سر بازار، می ترسم
همه گویند این جمعه بیا اما! درنگی کن از اینکه باز عاشورا شود تکرار، می ترسم
منبع : پلارک
منبع:پلارک
حدس بزن الان امام زمان داره بخاطر ما چیکار میکنه؟
این گلبون نرگس زکدامین چمن است
کز نور جمال ماه هر انجمن است
یااباصالح المهدی(عج)
تجمع بزرگ فاطمیون شهر خنجین در چهار اصلی روبه رو شهرداری
مورخه۱۳۹۳/۱/۱۴بعد از ظهر ساعت۴
قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(عجل الله تعالي فرجه الشريف):
1- توجّه امام مهدى(عليه السلام) به شيعيان خويش
إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا:
ما در رعايت حال شما كوتاهى نمىكنيم و ياد شما را از خاطر نبردهايم، كه اگر جز اين بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ريشه كن مىكردند. از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد.
2- عمل صالح و تقرّب به اهل بيت(عليهم السلام)
فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِء مِنْكُمْ بِما يُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْيَتَجَنَّبْ ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهِيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فُجْأَةً حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة:
هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به دوستى ما نزديك مىسازد، عمل كند و از آنچه كه خوشايند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزيند، زيرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مىگيرد، در وقتى كه توبه برايش سودى ندارد و پشيمانى او را از كيفر ما به خاطر گناهش نجات نمىدهد.
3- تسليم در مقابل دستورهاى اهل بيت(عليهم السلام)
فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَيْنا، فَعَلَيْنَا الاِْصْدارُ، كَما كانَ مِنَّا الاِْيرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْكُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ:
از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را به ما واگذاريد، بر ماست كه شما را از سرچشمه، سيراب برگردانيم، چنان كه بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پى كشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد. مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى كه روشن است به طرف ما قرار دهيد.
4- تحقّق حتمى حقّ
أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْكُرُهُ:
خداوند مقدّر فرموده است كه حقّ به مرحله نهايى و كمال خود برسد و باطل از بين رود، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است.
5- خلقت هدفدار و هدايت پايدار
إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيّينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دينِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلائِكَةً يَأْتينَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ:
خداوند متعال، خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است، بلكه آنان را به قدرتش آفريده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پيامبران را كه مژده دهنده و ترساننده هستند به سويشان برانگيخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانىاش جلوگيرى فرمايند و آنچه را از امر خداوند و دينشان نمىدانند به آنها بفهمانند و بر آنان كتاب فرستاد و به سويشان فرشتگان برانگيخت تا آنها ميان خدا و پيامبران ـ به واسطه تفضّلى كه بر ايشان روا داشته ـ واسطه باشند.
6- ظهور حقّ
إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْكُمْ:
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد كه سخن گوييم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از ميان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.
7- تفتيش ناروا
مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ:
حضرت مهدى(عليه السلام) در خصوص كسانى كه در جستجوى او بودهاند تا به حاكم جور تحويلش دهند فرموده است: آن كه بكاود، بجويد و آن كه بجويد دلالت دهد و آن كه دلالت دهد به هدف رسد و هر كه [در مورد من] چنين كند، شرك ورزيده است.
8- ظهور حقّ به اذن حقّ
فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِكْرُهُ وَ ذلِكَ بَعْدَ طُولِ الاَْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاَْرْضِ جَوْرًا:
ظهورى نيست، مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و قساوت دلها و فراگير شدن زمين از جور و ستم.
9- مدّعيان دروغگو
سَيَأْتى إلى شيعَتى مَنْ يَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيانى وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيم:
آگاه باشيد به زودى كسانى ادّعاى مشاهده (نيابت خاصّه) مرا خواهند كرد. آگاه باشيد هر كس قبل از «خروج سفيانى» و شنيدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا كند دروغگو و افترا زننده است؛ حركت و نيرويى جز به خداى بزرگ نيست.
10- دنيا در سراشيبى زوال
إِنَّ الدُّنْيا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوكُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ الْعَمَلِ بِكِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْياءِ السُّنَّةِ:
دنيا فنا و زوالش نزديك گرديده و در حال وداع است، و من شما را به سوى خدا و پيامبرش ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ و عمل به قرآنش و ميراندن باطل و زنده كردن سنّت، دعوت مىكنم.
11- ذخيره بزرگ
أَنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌ مِنْ نُوح وَ مُصْطَفى مِنْ إِبْراهيمَ وَ صَفْوَة مِنْ مُحَمَّد(صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينَ):
من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده ابراهيم و خلاصه محمّد (درود خدا بر همگى آنان باد) هستم.
12- حجّت خدا
زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِى الْكَلامِ لَزالَ الشَّكُّ:
ستمگران پنداشتند كه حجّت خدا از بين رفته است، در حالى كه اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مىشد، هر آينه تمام شكها را از بين مىبرديم.
13- عطسه، نشانه سلامت
أَلا أُبَشِّرُكَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَيّام:
نسيم، خدمتكار حضرت مهدى(عليه السلام) گويد: آن حضرت به من فرمود:آيا تو را در مورد عطسه كردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.
14- نماز، طردكننده شيطان
ما أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطانِ بِشَىْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطانِ:
هيچ چيز مثل نماز، بينى شيطان را به خاك نمىمالد، پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال.
15- اذن مالك
لا يَحِلُّ لاَِحَد أَنْ يَتَصَرَّفَ فى مالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ:
تصرّف در مال هيچ كس بدون اجازه او جايز نيست.
16- استعاذه به خدا
أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ وَ مِنَ الضَّلالَهِ بَعْدَ الْهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِياتِ الْفِتَنِ:
پناه به خدا مىبرم از نابينايى بعد از بينايى و از گمراهى بعد از راهيابى و از اعمال ناشايسته و فرو افتادن در فتنهها.
17- اسوه هاى حقيقت
إِنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لا يَقُولُ ذلِكَ سِوانا إِلاّ كَذّابٌ مُفْتَر:
حقّ با ما و در ميان ماست، كسى جز ما چنين نگويد، مگر آن كه دروغگو و افترا زننده باشد.
18- ظهور فَرَج به اذن خدا
وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، كَذَبَ الْوَقّاتُونَ. وَ أَمّا قَوْلُ مَنْزَعَمَ أَنَّ الْحُسَيْنَ(عليه السلام) لَمْ يُقْتَلْ، فَكُفْرٌ وَ تَكْذيبٌ وَ ضَلالٌ:
امّا ظهور فرج، موكول به اراده خداوند متعال است و هر كس براى ظهور ما وقت تعيين كند دروغگوست. و امّا گفته كسانى كه پنداشتهاند امام حسين(عليه السلام) كشته نشده، كفر و دروغ و گمراهى است.
19- شناخت خدا
إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذى خَلَقَ الاَْجْسامَ وَ قَسَّمَ الاَْرْزاقَ لاَِنَّهُ لَيْسَ بِجِسْم وَلا حالّ فىجِسْم«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَالسَّميعُ الْعَليمُ:
همانا خداوند متعال، كسى است كه اجسام را آفريده و ارزاق را تقسيم فرموده، او جسم نيست و در جسمى هم حلول نكرده، «چيزى مثل او نيست و شنوا و داناست».
20- ائمّه(عليهم السلام) دست پرورده هاى پروردگار
إِنَّ اللّه مَعَنا و لا فاقَةَ بِنا إِلى غَيْرِهِ وَ الْحَقَّ مَعَنا فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا:
خداوند با ماست، و به جز ذات پروردگار به چيزى نياز نداريم، و حقّ با ماست. اگر كسانى با ما نباشند، هرگز در ما وحشتى ايجاد نمىشود، ما دست پروردههاى پروردگارمان، و مردمان، دستپروردههاى ما هستند.
21- دانش حقيقى
أَلْعِلْمُ عِلْمُنا وَ لا شَىْءَ عَلَيْكُمْ مِنْ كُفْرِ مَنْ كَفَرَ:
دانش، دانشِ ماست، از كفرِ كافر، گزندى بر شما نيست.
22- اتّفاق و وفاى به عهد
لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْيمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا:
اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتّحاد واتّفاق مىداشتند و عهد و پيمان را محترم مىشمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمىافتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مىشدند.
23- پيروان نادان
قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّيعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ، وَ مَنْ دينُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ:
حضرت مهدى(عليه السلام) به محمّد بن على بن هلال كرخى فرمودهاند :نادانان و كم خردان شيعه و كسانى كه بال پشه از ديندارى آنان محكمتر است، ما را آزردند.
24- بيزارى از غاليان
أَنـَا بَرىءٌ إِلَى اللّهِ وَ إِلىرَسُولِهِ مِمَّنْ يَقُولُ إِنّا نَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ نُشارِكُهُ فى مُلْكِهِ أَوْ يُحِلُّنا مَحَلاًّ سِوَى الَْمحَلِّ الَّذى رَضِيَهُ اللّهُ لَنا:
من از افرادى كه مىگويند: ما اهل بيت [مستقلاًّ از پيش خود و بدون دريافت از جانب خداوند] غيب مىدانيم و در سلطنت و آفرينش موجودات با خدا شريكيم، ما را از مقامى كه خداوند براى ما پسنديده بالاتر مىبرند، نزد خدا و رسولش، بيزارى مىجويم.
25- سجده شكر
سَجْدَةُ الشُّكْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِها:
سجده شكر از لازمترين و واجبترين مستحبّات است.
26- فضيلت تعقيبات نماز
إِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَ التَّسْبيحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقيبِ النَّوافِلِ كَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ:
فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضيلت واجبات بر مستحبّات است.
27- سجده، مخصوص خداست
فَأَمّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ فَلا يَجُوزُ:
سجده بر قبر جايز نيست.
28- راه اندازى كار مردم
أَرْخِصْ نَفْسَكَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَكَ فِىَ الدِّهْليزِ وَ اقْضِ حَوائِجَ النّاسِ:
خودت را [براى خدمت] در اختيار مردم بگذار، و محلّ نشستن خويش را درِ ورودى خانه قرار بده، و حوائج مردم را برآور.
29- امنيّت بخش زمين
إِنّى أَمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ كَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ:
وجود من براى اهل زمين، سبب امان و آسايش است، همچنان كه ستارگان سبب امان آسماناند.
30- رجوع به راويان حديث
وَ أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إِلى رُواةِ حَديثِنا فَإِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُم وَ أَنـَا حُجَّةُاللّهِ عَلَيْهِمْ:
در پيشامدهاى مهمّ اجتماعى به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا كه آنان حجّت من بر شما هستند و من هم حجّت خدا بر آنان هستم.
31- مطاع، نه مطيع كسى
إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبائى إِلاّ وَقَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطاغِيَةِ زَمانِهِ وَ إِنّى أَخْرُجُ حينَ أَخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لاَِحَد مِنَ الطَّواغيتِ فى عُنُقى:
هريك از پدرانم بيعت يكى از طاغوتهاى زمان به گردنشان بود، ولى من در حالى قيام خواهم كرد كه بيعت هيچ طاغوتى به گردنم نباشد.
32- آفتاب پشت ابر
وَ أَمّا وَجْهُ الاِْنْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فَكَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَيَّبَها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ:
كيفيّت بهرهورى از من در دوران غيبت، مانند كيفيّت بهرهورى از آفتاب است هنگامى كه ابر آن را از چشمها پنهان سازد.
33- سبقت اراده خدا بر همه چيز
وَ لكِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفيقُهُ لايُسْبَقُبه:
راستى كه مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چيزى بر توفيق او پيشى نگيرد.
34- علّت اصلى غيبت امام(عليه السلام)
وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ، فَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤْكُمْ:
امّا علّت و فلسفه آنچه از دوران غيبت اتّفاق افتاده [كه درك آن براى شما سنگين است] آن است كه خداوند در قرآن فرموده: «اى مؤمنان از چيزهايى نپرسيد كه اگر آشكارتان شود، بدتان آيد».
35- آگاهى هاى امام(عليه السلام)
إِنّا يُحيطُ عِلْمُنا بِأَنْبائِكُمْ، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَىْءٌ مِنْ أَخْبارِكُمْ:
علم و دانش ما به خبرهاى شما احاطه دارد و چيزى از اخبار شما بر ما پوشيده نمىماند.
36- دعاى فراوان
أَكْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ:
براى تعجيل فَرَج زياد دعا كنيد، زيرا همين دعا كردن، فَرَج و گشايش شماست.
37- سؤال نامطلوب
فَأَغْلِقُوا أَبْوابَ السُّؤالِ عَمّا لا يَعْنيكُمْ:
درهاى سؤال را از آنچه كه مطلوب شما نيست ببنديد.
38- آخرين اوصيا
أَنَا خاتَمُ الأَوْصِياءِ وَ بى يَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شيعَتى:
من آخرين نفر از اوصيا هستم، خداوند به وسيله من بلا را از خانواده و شيعيانم برطرف مىگرداند.
39- حجّت خدا در زمين
إَنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُوا مِنْ حُجَّة إِمّا ظاهِرًا وَ إِمّا مَغْمُورًا:
زمين خالى از حجّت خدا نيست، يا آشكار است و يا نهان.
40- علمدار هدايت در هر زمان
كُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إِذا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ:
هرگاه عَلَم و نشانهاى پنهان شود، عَلَم ديگرى آشكار گردد، و هر زمان كه ستارهاى افول كند، ستاره اى ديگر طلوع نمايد.
بسم الله الرحمن الرحیم
ای به فدای همه ی اون عاشقایی که این یک ماه و اندی اون قدر کار کرده بودن که شب و روزشون یکی شده بود. بعضی هاشون حتی دو سه روزی زن و بچشون و نمیدین.
من به نیت همه خدام هیئت فاطمیون , دست همتون و می بوسم ..
همه ی شما هایی که غیرتتون اجازه نداد کار ارباب رو زمین بمونه ..تو عید سال 92 از عید خودتو زدید گفتید ما عزادر فاطمیه هستیم و میمونیم ... سوگواره یاس کبود با موفقیت به پایان رسید.
شما هایی که زیر تیغ این آفتاب , وشما هایی که در عین خستگی و کار زیاد همیشه اون خنده رو رو لباتون داشتین ...
دست مریزاد , کاری کردین که دل حضرت زهرا شــــــــــــــــــاد شد ..
این بار حضرت زهرا بود که ناله ی هل من ناصر ینصری واسه ساختن بیت الاحزان سر داده بود , این شما بودین که شنیدین و لبیک گفتین و از جـون و دل مایه گذاشتین.
فدای همه آسمانی های گه ناله دادند حسین جان دیگه عیدی برای ما نمونده عید ماعزای مادرت فاطمه (س) استتا دنیا دنیاست و تا زمانی که سوگواره یاس کبود در دلهاست , شما ها چه باشین و چه نباشین , مادرم زهرا دعا گوی شماست ..
........................................................................................................................................................
موضوع : امام زمان(عج)
خواننده : حامد جليلي
كيفيت : خوب
حجم : 2.5 مگابايت
كپي برداري در وبلاگ يا وبسايت با ذكر منبع مانعي ندارد
منبع : وبسايت حضرت مهدي(www.MONTASAR.ir)
خوشا روزی که مهدی باز گردد
اناالمهدی طنین انداز گردد
به حق مادرش زهرای اطهر
به حق فرق اکبر، حلق اصغر
خداوندا ظهورش دیر گردید
بسی عاشق دراین ره پیرگردید
مهیاکن تواسباب ظهورش
منورکن توگیتی را زنورش
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تعداد صفحات : 4
امام زمان گاهی خیال میکنم از من بریده ای بهتر ز من برای دلت برگزیده ای از من عبور میکنی و دم نمیزنی تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای یک روز میرسد که به آغوش گیرمت هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای